احتمالا برای شما باور اینکه که کسبوکار و روانشناسی دو مقولهای باشند که با هم ترکیب شده و در کنار یکدیگر معنا پیدا کنند، سخت باشد. جالب است بدانید که بدون روانشناسی، کسبوکارها و شرکتها و کارآفرینان به موفقیت نمیرسند. ما در پستهای قبل از اهمیت روانشناسی در رنگها نیز صحبت کردیم و در این پست به شما خواهیم گفت که روانشناسی در کسبوکار چیست و چه معنا و مفهومی دارد.
روانشناسی چیست؟
قبل از شروع به تعریف روانشناسی در کسبوکار، ابتدا باید درک کاملی از روانشناسی داشته باشیم. تعاریف بسیاری وجود دارد اما همه آنها اشاره دارند که روانشناسی، مطالعه علمی ذهن انسان و عملکردهای آن میباشد؛ بهویژه مواردی که رفتار را تحت تأثیر قرار میدهند. به عبارت دیگر، روانشناسی بررسی میکند که چرا ما اینگونه عمل میکنیم.
روانشناسی در کسبوکار چیست ؟
روانشناسی کسبوکار، مطالعه و عملکرد بهبود زندگی کاری میباشد. این ترکیبی از درک علم رفتار انسان با تجربه دنیای کار برای دستیابی به عملکردی موثر و پایدار برای افراد و سازمانها است.
روانشناسی کسبوکار، علمی کاربردی است که نحوه موثرتر ساختن افراد و سازمانها را بررسی میکند. این روش برای مطالعه افراد، محل کار و سازمانها بهمنظور همسوسازی بهتر نیازهای متعدد و بعضاً رقابتی آنها میباشد که از روشهای تحقیق علمی استفاده میکند و هدف آن ایجاد روابط سالم، مولد و سودمند متقابل بین مردم و سازمانها است.
به عنوان یک علم کاربردی، روانشناسی کسبوکار میتواند سازمانها را در مورد آنچه که تشکیلات موثر سازمانی تشکیل میدهد، آگاه سازد. این یک رابطه متقابل با کسبوکار است و از کسانی که تجربه کار در محل کار را دارند بینش میگیرد تا تحقیقات روانشناختی را به شیوهای متناسب با شرایط به طور عملی انجام دهد. همچنین این امکان را فراهم میکند که تجربیات متقابل حاصل شود: از کسبوکار به روانشناسی، و دانش و دقت دانشگاهی از روانشناسی به کسبوکار.
روانشناسی کسبوکار، طیف وسیعی از روشهای تحقیق را برای بررسی و شناسایی بهترین اقدامات سازمانی به کار میگیرد. این روشهای کیفی و کمی را با هم ترکیب میکند و هر دو نوع شواهد را به همان اندازه درست میداند. روشهای معمول جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه، نظرسنجی، گروههای متمرکز، مصاحبه و مطالعات موردی است. تکنیکهای معمول تحلیلی شامل آمار توصیفی و استنباطی، تحلیل موضوعی و محتوایی میباشد.
شاید این را ندانید، اما در بیزینس و کسبوکار از ترفندهای خاصی استفاده میشود که در روانشناسی ما تاثیر دارد. بیاید یک موردی را که همیشه با آن سروکار داریم را بررسی کنیم. برای اینکه افراد بخواهند یک محصول یا خدمات را بخرند و برای آن هزینه صرف کنند، راههای زیادی وجود دارد که ما را برای خرید فریب میدهد.
توجه کردهاید که اکثر فروشگاهها قیمت یک محصول 200هزارتومانی را به صورت 199 هزارتومان مینوسند؟ این کار قطعا دلیلی دارد که فروشگاهها این کار را میکنند و این مربوط به نحوه مشاهده قیمت و واکنش ما در برابر آن میباشد.
این کار به این دلیل است که خرید چیزی با قیمت کمتر در ذهن ما بهتر از قیمت بیشتر است. درحالی که فقط ممکن است هزار تومان تفاوت قیمت باشد اما خرید چیزی با قیمت 199هزارتومان بهتر از 200هزارتومان میباشد. شعارهای تبلیغاتی مااند یکی بخر، دوتا ببر یا با خرید یکی برای خرید دوم چند درصد تخفیف خواهید داشت، همه اینها نشان میدهد که ما در حال معاملهی بهتر هستیم. اما این روانشناسی در کسبوکار فقط در مورد قیمتگذاری نیست؛ در مورد رنگها هم تاثیرگذار است. معمولا قیمتهای فروش را با رنگ قرمز جذاب نشان میدهند تا به سمت آن جذب شوید.
کسبوکارها سعی میکنند که شرایط خاصی را ایجاد کنند تا واکنش خاصی را در شما برانگیزند. احتمالا بارها گفتهایم که “من باید این را داشته باشم و اکنون باید آن را بخرم زیرا ممکن است هفته آینده دو برابر شود”.
نتیجهگیری:
در این پست تعریف روانشناسی در کسبوکار چیست را متوجه شدیم. روانشناسی در کسبوکار به یک شرکت در رشد کسبوکار کمک خواهد کرد و در پستهای آینده مثالهایی از روانشناسی در کسبوکار و کاربرد آن خواهیم زد تا به درک درستی از آن برسید.